.
.

من عاشق این برنامه ی طنز نودم. کاراکتر ها خیلی طبیعی بازی می کنند. خدا طنز پردازانی مثل عادل را از ما نگیراد!

عبا

.

.

پیرمرد کلاه نمدی روی سرش گذاشته بود و توی کارگاه نمورش که از دل زمین کنده شده بود، با پشم شتر عبا می بافت. یکی از بچه ها گفت: آدم گاهی از زندگی راحت خودش خجالت می کشه.

گفتم: کی گفته زندگی ما راحت تره؟ کی گفته این پیرمرد از ما شهری های ترافیک نشین ِ دود خور که یه روز درمیون خودمون رو با روان پزشک و روانکاو میزون می کنیم خوشبخت تر نیست؟ (شاید هم نیست) این ها رو توی دلم گفتم و به دستگاه عبا بافی پیرمرد زل زدم.

كشك و دوغ

.

چه جذابيتي هست توي اين روابط و فكر هاي سطحي و مبتذل؟ اين احساسات لزج و اين لاس زدن هاي سرگيجه آور؟ كه مثل يه پوست ژلاتينيِ چندش آور آدم مي تونه پشتشون قايم بشه؟



.

دوستی

برای اینکه از خودت پنهان کنی که می خوای به بهترین دوستات خیانت کنی، بهشون لطف می کنی. این هم یک جور عقده گشائیه روانیه.

شروع

.
.
استامينوفن كه داريم. كدئين هم كه داريم. لابد اگه بخوام يه بلاگ مينيمال درست كنم بايد اسمشو بذارم ژلوفن!؟؟


.